پیامبران و امامان معصوم(ع) ملزم بودند که در تمامکارها و زندگی روزمره خود از علم و قدرت عادی استفاده کنند. در برخورد با دوستان،دشمنان، برآوردن نیازهای زندگی و ... از علم و توانایی که از طریق عادی به دستآمده، استفاده می کردند و در برخورد با ستمکاران از راه های معمولی استفاده میکردند و دست به اعجاز و کار خارق العاده نمی زدند (مگر در موارد مخصوص و به اذنالهی) که مصلحت دین خداوند و هدایت مردم در آن بود؛ با این که قدرت داشتند به وسیلةاعجاز دشمنان خود را در یک لحظه به کام نیستی ببرند و تمام کارها طبق خواست آن هادر جریان باشد امام باقر(ع) فرمود: "اسم اعظم 73 حرف است.ودر پیش "آصف بن برخیا" یکحرفش بود که با به کار بردن همان یک حرف در یک لحظه تخت بلقیس را آورد، و پیش ما(امامان) 72 حرف از اسم اعظم هست".
امام حسین(ع) هم با این که مستجاب الدعوهو دارای اسم اعظم الهی بود، و می توانست به اذن الهی همه دشمنان را از این طریقنابود کند، نیز می توانست از زمین چشمه گوارا بجوشاند یا از آسمان باران بباراند(با اذن خدا) و خود و اصحابش را سیراب نماید، ولی این کار را نکرد، چون مشیت الهیبر این نبود که در حادثه کربلا، معجزه جریان یابد و حضرت طبق مشیت الهی عملکند.
2-آزمایش یکی از سنتهای الهی است که در آیات بسیاری بیان شده، که غیرقابل تغییر بوده، در مورد همةانسانها از جمله پیامبران و امامان(ع) جاریاست.
یکی از آزمونهایی که خداوند در زندگی مقرّر کرده، سختی و مصیبت و گرسنگی وتشنگی است: «شما را به ترس،گرسنگی، کاستی در اموال،از دست دادن فرزندان و میوههامیآزماییم و صابران را بشارت ده».
کربلا نیز صحنة آزمون الهی است. آزمونحسین و یاران او از یک طرف و دشمنان از طرف دیگر. برای چنین صحنهای باید ابزارآزمایش آماده باشد، که از جملةآنها تشنگی بود، حسین و یارانش تا با صبر و شکیباییدر مقابل این مصیبت و آزمون الهی،به پاداش عظیم صابران دست یابند و اجر و پاداشمصیبت دیدگاه در راه خدا را دریافت کنند.
امیرمؤمنان در یکی از بخشهای خطبهقاصعه با اشاره به زندگی پیامبران، به همین سنت عام الهی اشاره کرده و میفرماید:«اگر خدوند اراده میفرمود،به هنگام بعثت پیامبران،درهای گنج و معدنهای جواهراتو باغهای سرسبز را روی پیامبران میگشود، نیز پرندگان آسمان و حیوانات وحشی راهمراه آنان به حرکت در میآورد، اما اگر این کار را میکرد،آزمایش از میان میرفتو پاداش و عذاب بیاثر میشد و بر مؤمنان، اجر و پاداشِ امتحان شدگان لازم نمیشد وایمان آورندگان ثواب نیکوکاران را نمییافتند و واژههای «ایمان،کفر، خوب،بدو...» معانی خود را از دست میداد».
3-اگر بنا باشد ائمه با علم لدنی و علمغیب که از خداوند دریافت می کردند، زندگی کنند و با دیگران برخورد نمایند و نیازهایخود را برآورده کنند، دیگر امامت، مقام با ارزشی محسوب نمی شد و اصولاً نمیتوانستند الگوی ما باشند، بلکه امامان با زحمت بسیار و تلاش و کار و ... زندگی خودرا فراهم می کردند و بر مشکلات چیره می شدند و در این راه مشکلات بسیاری را تحمل میکردند. زندگی آن ها سخت تر و مشکل تر بود و رنج های بی شماری را در راه رسیدن بهخدا و زندگی جاودانه تحمل کردند. قانون و سنت الهی این است که هر انسانی در سایهتلاش و تحمل سختی و بردباری به مراتب کمال و قرب الهی نائل شود.
هر که در اینبزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند
4-مسئله اصلی در روز عاشورا تشنگی نبودتا با رفع آن مشکل حل شود. یاران امام در شب عاشورا از فرات آب آورده، غسل کرده ونوشیده بودند
اما در روز عاشورا سپاه دشمن میخواست با قرار دادن آنان در موقعیتکم آبی و تشنگی، آنها را به تسلیم وادارد.
اگر امام دعا میکرد و باران میآمد وآب برای رفع تشنگی پیدا میشد، نتیجه قابل توجهی نداشت؛ حداکثر امام و یارانش سیرابمیشدند و ساعتی بیشتر ایستادگی میکردند و چند نفر بیشتر از افراد دشمن رامیکشتند، ولی بالاخره شهید میشدند.
مسأله اصلی در آن صحنه، مبارزه با ظلم یاتسلیم شده بود، که یکی به شهادت میانجامید و دیگری به ذلت، و بودن یا نبودن آب درآن اثری نداشت.
5- از طرف دیگر تشنگی در روز عاشور و منع سپاهیان دشمن برایآبرسانی به زنان و فرزندان سبب رسوا شدن آنها و آشکار شدن چهرة خشن و غیر انسانی وقساوت آمیز آنان بود.
منبع: پژوهشگاه فرهنگ و علوم اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی